همچنين روز ۲۲ اسفند ۱۳۵۷ در تبريز عدهای از راهپيمايی اعتراض آميز دختران دانش آموز و دانشجو و زنان شاغل جلوگيری کردند و چند تير هوايی شليک شد و زنان نيز در خيابان متحصن شدند.
به گزارش روزنامه اطلاعات در برخی ديگر از شهرهای ايران از جمله بندرعباس نيز بسياری از دختران و زنان در مخالفت با حجاب اجباری راهپيمايی کردند
.اما روز چهارشنبه، ۲۳ اسفند ۱۳۵۷ روزنامه اطلاعات، خبر داد که سازمان مجاهدين خلق ايران در بيانيهای اعلام کرده: «حجاب چيزی نيست جز کوششی اجتماعی به خاطر رعايت و حفظ سلامت اخلاقی جامعه… و ما مطمئنيم که خواهران و برادران انقلابی ما… اين ضرورت را به بهترين وجه رعايت نموده و خواهند نمود؛ لذا هر موضع گيری خصمانه برای تحميل جبری هر شکلی از حجاب بر زنان اين ميهن… نامعقول و نامقبول است…»اما در همين روز و از ديگر سو زنان طرفدار حجاب اسلامی در تهران در اطلاعيهای، زنان را به شرکت در يک گردهمايی در روز جمعه ۲۵ اسفند دعوت کردند. در اين اطلاعيه آمده بود: «هموطن متعهد و مسلمان؛ به منظور دفاع از حجاب اسلامی و همچنين به خاطر تاييد و تقدير از تلاشهای خستگی ناپذير آقای صادق قطب زاده منتخب امام در برابر عناصر ناآگاه و عوامل ضد انقلاب در روز جمعه ۲۵ اسفند از ساعت دو بعد از ظهر در خيابان جام جم با شرکت خود در اين گردهمايی رشد اخلاقی، مذهبی و تداوم روحيهی انقلابی خود را نشان میدهيم.»گلايه بازرگان و حمله به فرزانه تأييدی اما روز پنجشنبه ۲۴ اسفند ماه مهدی بازرگان، نخست وزير ايران در پيامی تلويزيونی گفت: «میروند دايما پشت گوش آقا میخوانند که در وزارت خانهها زنهای لخت هستند و در کاخهای فرعونی زندگی میکنند. اين گرفتاری هميشه بوده، در اين گيرودار گرفتاریها و مسائل و مصائب چه موضوعات فرعی را پيش میکشند.»فرزانه تأييدی» بازيگر سرشناس سينما روز ۲۷ اسفند ۱۳۵۷ در گفت و گو با روزنامه اطلاعات گفت: «روز شنبه چند جوان ماجراجو با قيچی به من حمله کردند و قصد داشتند موی سرم را بتراشند.
مردم به کمک من شتافتند و رهايم کردند. با توجه به اين که من روسری هم به سر داشتم، معلومست که اين عناصر قصد لطمه زدن به نهضت انقلابی داشتند و دولت بايد شديدا با چنين عواملی مبارزه کند.» در همين روز نورعلی تابنده، وکيل دادگستری نيز در مقالهای با انتقاد از انتخاب روز ۱۷ اسفند به عنوان روز زن نوشت: «امام خمينی بارها تصريح فرمود که حجاب مذهبی در همين حد است و اگر غير از آن بود، در همان ايام صريحا میفرمود. زيرا ديديم که ايشان در بيان حقايق و احکام دين و ارائهی راه ارشاد، هيچ تساهل ندارند… آيا طرد آثار شوم اختناق و ترک عادتی که مسير زندگی آينده است، تحميل است؟… در هيچ جای دنيا افراد حق ندارند نيمه عريان به خيابان بيايند و مقررات و عرف ملت حداقل پوشش را تحميل میکند… برای ملت ايران که اکثريت قريب به اتفاق آن مسلمان هستند، اين حداقل، همان است که به عنوان پوشش اسلامی عرضه میشود. همهی مملکت که تهران نيست و همهی تهران هم که اين بانوان معترض نيستند…»مکارم شيرازی: اجبار محکوم استروز دوشنبه ۲۸ اسفند مکارم شيرازی در مقالهای در روزنامهی اطلاعات، نوشت: «رهبر انقلاب يک حکم مسلم اسلامی را در شکل يک نصيحت بيان کرد… آنها فکر میکردند سوژهی خوبی به دست آوردهاند، ناگهان به آن دامن زده و شروع به سم پاشی کردند. مسئله منحصر به حجاب نيست و ما در آينده نيز با اين گونه صحنههای ضد انقلابی… روبرو هستيم… توسل به خشونت و اجبار و اکراه در مقررات اسلامی محکوم است… آنها که با مقالات تحريک آميز سعی میکردند اين مسئله را بزرگ کنند، حداقل ناآگاهانه تحت تأثير دشمنان قرار گرفتند… »به گواهی روزنامه اطلاعات چاپ تهران پس از اين اظهار نظرها و اعلام مواضع درباره حجاب اسلامی بود که نوروز ۱۳۵۸ از راه رسيد، اما موضوع حجاب و چگونگی آن با پايان سال ۱۳۵۷ و آغاز نخستين بهار پس از انقلاب، پايان نگرفت. بنيانگذار نظام نوپای جمهوری اسلامی پس از اظهار نظر اسفند ۵۷ درباره لزوم رعايت حجاب و پوشش اسلامی تا تير ماه ۱۳۵۹ ديگر موضع مشخصی اعلام نکرد.
تا اينکه به گواهی تاريخ در تيرماه ۱۳۵۹ او در يک سخنرانی تند، از ابوالحسن بنی صدر رييس جمهوری ايران خواست تا سريعا اداره های دولتی را اسلامی کند.بعد از اين سخنان از صبح شنبه ۱۴ تيرماه ۱۳۵۹ ورود زنان بیحجاب به اداره های دولتی ممنوع شد اين رويه تا سال ۱۳۶۱ تثبيت شد. تا اينکه سرانجام مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۶۳ قانون مجازات اسلامی را به تصويب رساند.
به موجب اين قانون هرکس در معابر عمومی حجاب را رعايت نمی کرد، به ۷۲ ضربه شلاق محکوم می شود. قانونی که هنوز هم در ايران پابرجاست.