ازادی
تفکر
مهسا
یاحق
آزادی تفکر و اندیشه از طبیعی ترین و
اصیل ترین حقوق هر فرد از افراد جامعهء بشری و زیر بنای بسیاری ازتحولات سیاسی و
اجتماعی و فرهنگی به حساب میاد. بر این اساس هر فردی میتونه درباره هرموضوعی که بخواد فکر کنه بدون آینکه کسی
حق داشته باشه افکار وعقاید او را کنترل یا محدود کنه
آزادی چیست ؟ آزادی یکی از زیباترین
کلمات موجود در هر زبان ,و یکی از حقوق مهم طبیعی و نخستین ادمیه که از ابتدای
خلقت انسان به وی داده شده ، آزادی کلمه ای که همه آون رو ستایش میکنن ومیپسندن لزوم وجود آزادی آنقدر واضحه که کسی جرات نمیکن بگه من با آزادی مخالفم، هرچند اگر واقعا چنین
باوری داشته باشه.
آزادی را میشه به نوعی اجازه ارتعاش
در میان حوزه ای تعریف شده از امکانات تعریف کرد. آزادی مطلق در هیچ جامعه بشری ای
وجود نداره چون وجود جامعه ازاد به ضرر دولتمردانه .
تعریف آزادی خودش محدود کردن آزادی اما این آزادی در محدودیت هست که ما بهش در حوزه
سیاست و حقوق نیازمندیم. یعنی در واقع محدودیت درون کلمه آزادی تعریف میشه و
اختلاف بر سر تعریف کلمه آزادی در واقع اختلاف بر سر تعریف این محدودیت هاست.
انسانها آزاد هستن و بدون تردید ثبات و پایداری یک جامعه در گرو ازادی .
ازادیهای بشری بوسیله قانون محدود شده
، بنابراین میشه به سادگی فهمید که آزادی، ارتباطی تنگاتنگ با قانون داره و آزادی
افراد معمولا محدود به قوانینی که برای آونا وضع میشه . قوانین و حقوق هم معمولا به موقعیت جغرافیایی و زمانی و سنی و
جنسی و سایر ابعاد انسانها مربوط میشه.
صرف نظر از موقعیت زمانی و مکانی، همه
انسانها در هرکجا و هر زمان و هر دین و آیینی که زندگی میکنن دارای حقوقی میباشن که کسی حق نداره این حقوق را از آونا بگیره بنابر این همه انسانها اصولا آزاد هستن که از
حقوق خود که والاترین و مهم ترین آونا حقوق بشر برخوردار بشن. معمولا افرادی که در
انجماد فکری به سر میبرن از آزادیخواهان درخواست تعریفی برای آزادی میکنن آزادی که آزادیخواهان در واقع به دنبال آون هستن
رو میشه محدود شدن آزادیها به قوانین حقوق بشر و وضع قوانینی که پاسدار حقوق جهان
شمول بشر باشد تعریف .کرد
.
البته ازادی واقعی به این معنا نیست
که انسان هر چی رو که بخواد انجام بده و
حتی به سوی خلاف اخلاق حرکت کنه ، این اصل به این معنی که اگر انسانی با عقایدی و اهدافی خلاف این
قوانین حقوق بشر با سوء استفاده از این قوانین (از جمله آزادی بیان) بخواد حقوق بقیه انسانها را از بین ببره ، نمیتوان به
بهانه محق بودن- در زمینه حقوق بشر به او حق آزادی بیان داد.بنابر این در
آزادی ای که یک آزادیخواه معتقد به قوانین حقوق بشر بدنبال آون جایی برای گروه هایی که اندیشه های مخالف با
حقوق بشر مثل اعدام، ، دست و پا بریدن، و... را دارن و همچنین اندیشه های
مخالف پیش نویس قوانین اساسی کشور و یا برهم زدن نظم عمومی و یا آتش زدن
پرچم کشورهای دیگر و سایر بیان گرایی
هایی که این دسته افراد میکنن نداره و این
تنها راه برخورداری از یک جامعه سالم و آزاد و سازنده اس.
موسسه ای شناخته شده به نام
"خانه آزادی
(http://www.freedomhouse.org/)" هر
ساله آماری رو با متدهای علمی نظرسنجی در کشورهای مختلف انجام میده که نتایج آنرو بصورت
یک کتاب منتشر میکن . اندازه گیری ها در نهایت توسط دو فاکتور آزادیهای مدنی و
آزادیهای سیاسی ارائه میشه . با نگاهی به گزارش این سازمان در سال 2003 میشه
به سادگی فهمید که وضعیت آزادی در خاورمیانه بسیار وخیم و مردم از آزادی بسیار کمتری نسبت به کشورهای
غربی برخوردارن.
بدترین وضعیت از لحاظ آزادیهای مدنی و
سیاسی در کشورهای کمونیستی مثل چین و کوبا و کشورهایی با جمعیت مسلمان مثل عراق،
سودان، عربستان سعودی، افغانستان، مصر، امارات، یمن، قطر، پاکستان تشکیل میدن . از
آونجا که شعور هر ملتی را از دولتی که بر آن حکومت میکن میشه فهمید .و اصولا دولت ها و ملت ها هرچند
دولتهای دیکتاتوری چندان از ملتها جدا نیستن . میشه درک کرد که تا زمانی که
استبداد در این کشورها وجود داره ، نمیشه در آونها به آزادی امید داشت. و
همانطور که استبداد دشمن بزرگ آزادی حساب میشه . آزادی نیز دشمن بزرگ استبداده. و
بهترین راه برای مبارزه با استبداد، تلاش برای ایجاد شرایط آزاد و برابره. چون در
چنین شرایطی خودکامگی جان سالم به در نمیبره.
همانطور که گفته شد ازادی عبارتست از
حقی که به موجب ان افراد بتونن استعدادها
و توانایی های طبیعی و خدادادی خود شون رو بکار بندازن ، به شرط اینکه اسیب یا
زیانی به دیگران وارد نسازن .ازادی در جوهره وجود ادمی هست و فلاسفه نوعاٌ معتقد
هستن که انسان ازاد متولد میشه. به این ترتیب طبع اولیه افراد مبتنی بر ازادی
.ازادی انسانی در ابعاد اخلاقی ، فلسفی ، سیاسی و اجتماعی مورد تعبیر و تفسیر قرار
گرفته .
صاحبنظران ازادی را در 3 مقوله
جداگانه مورد بررسی قرار میدن که شامل :
1-ازادیهای عمومی : یعنی ازادی که
متداول بین همگان باشه به ترتیبی که افراد بتونن در کنار یکدیگر به تساوی از ان
برخوردار باشن.
2-ازادیهای خصوصی:این نوع از ازادی
حکایت از ازادی روابط فرد با فرد داره بدون اینکه پای جامعه در میون باشه مثل
روابط خانوادگی و مالکیت و ....
۳-ازادیهای سیاسی
: این نوع ازادی هم به نوبه خودش به ازادی
مشارکت و ازادی استقلال تقسیم میشه و مربوط به رابطه بین اداره کنندگان و اداره
شوندگان .
الف ) زمینه های تضمین اصل ازادی
ازادی به عنوان ارمان بشری نوعاٌ
قربانی غلبه و استیلای یکه تازیهای حکومتی متداول در بسیاری از جوامع سیاسی میشه
.عامل اصلی این بحران هم در عدم توسعه سیاسی و ستم پذیری مردم که به تبع ، ستمگری
حکومتها را هم بدنبال داره میشه فهمید .برای تحقق عملی و حفظ اصل ازادی
وجود دو اصل التزام عملی دولت در تضمین ازادی و اعتقاد عمومی به اصل ازادی مورد نیاز.
1-التزام عملی دولت درتضمین ازادی :
قدرت و ازادی به عنوان عناصر متلازم و
متضاد ، در همه نظامهای سیاسی قابل درکه .اقتدار طلبی حکومت در فضای بسته سیاسی
بحران در ازادی را شکل میده و در نتیجه حکومتهای استبدادی شکل میگیرن . التزام دولت در حفظ ازادیهای مشروع لازمه یک
حکومت مردم سالاره و بدون وجود این تعهد ، مردم دچار نارضایتی از دولت میشن.
2-اعتقاد عمومی به اصل ازادی :
وجود دوران طولانی استبداد و اختناق ،
ملتها را از درک منزلت ذاتیش دور میکنه و ایمان و اعتقاد خود ش را نسبت به ازادی از دست
میده و در نتیجه فرهنگ ازادیخواهی از بین
میره و مردم هم رشد فکری را از دست میدن .بدین ترتیب میشه گفت که ازادی با رشد فکری مردم
رابطه مستقیم داره.
ب) منابع حقوقی اصل ازادی
اصل ازادی به عنوان یکی از اصول محوری
در حقوق بشر هم در موازین بین المللی و هم در حقوق داخلی مورد توجه قرار گرفته
شده. این اصل همواره در این منابع به عنوان اصلی محوری مورد توجه قرار گرفته .
1-منابع بین المللی :
* بند 4 ماده 1 منشور سازمان ملل متحد
* ماده1 و 2 و بند 2 ماده 29 اعلامیه
جهانی حقوق بشر
* ماده 5 کنوانسیون
اروپایی حقوق بشر
2-منابع داخلی
:
در ایران طی مواد 2 و6 و7 و 9
قانون اساسی به اصل ازادی به عنوان حق خدادادی و غیر قابل واگذاری به غیر عنوان
نموده و وظیفه اداره کنندگان کشوره که
انچنان رفتار کنن که به ازادی های مردم
کمترین لطمه ای وارد نشه
پس از بررسی مفهوم ازادی حالا به
مصادیق اصل ازادی و نحوه تقارب عقیده و تفکر به یکدیگر میپردازیم
پ)ازادی تفکر
یکی از آزادی ها که از نوع آزادی
اجتماعی شمرده میشه ، به اصطلاح امروزی آزادی عقیده وتفکر . انسان در جمیع شئون
حیاتی خود باید آزاد باشه یعنی هیچ گونه مانع و سدی برای پیشروی و جولان و پرورش
هیچ یک از استعدادهاش وجود نداشته باشه.
گل بنفشه (بنفشه فرنگی) از دیرباز
نماد اندیشه آزاد بوده . دلیل این انتخاب به خاطر نام و ظاهر این گل . اسم این
گل در زبان فرانسه به معنی «اندیشه» اس . همچنین ظاهر این گل شبیه
صورت انسانه و در ماه اوت سرخم میکنه ،
طوریکه که انگار مشغول اندیشه عمیقه.
براساس اندیشه آزاد، افراد نباید چیزی
را بدون استفاده از خرد و دانش به عنوان حقیقت، رد یا قبول کنن. بنابراین آزاداندیشان تلاش میکنن تا باورهای خود شون رو برپایه واقعیتها، روش
علمی و اصول منطق بنا کنن و از
مغالطات منطقی، یا تاثیر محدودکننده مرجعیت ، فرهنگ غالب، پیشداوری، بنیادگرایی ,
سنت دوری کنند ، بر این اساس وقتی فلسفه اندیشه آزاد در مورد دین به کار برده میشه
، با توجه به دادههای علمی، نظریههای علمی رسمی و اصول منطقی، شواهد ناکافی برای
باور به پدیدههای فراطبیعی وجود داره.
با گذر از برهه تاریخی این مفهوم ،
تفکر واندیشه را میشه از جمله مقدس ترین استعدادهائی که در بشر وجود داشته و شدیدا
نیازمند به آزادی دانست. میشه گفت
مهم ترین قسمتی که از انسان لازمه پرورش پیدا کنه تفکر و قهرا این پرورش نیازمند به آزادی یعنی
نبودن سد و مانع در برابر اون می باشد لذا
انسان نیازمند به آزادی در تفکره. امروزه هم می بینیم موضوع بسیار مهمی که در جهان بشریت
مطرح مسأله آزادی عقیده اس . خصوصا بعد از انتشار اعلامیه جهانی حقوق بشر که چنین
آمده (1) «بالاترین آرمان بشری عبارت است از ظهور دنیائی که در آن افراد بشر در
بیان عقیده آزاد و از ترس و فقر فارغ باشند.
»البته در اینجا عقیده اعم است از
عقیده اجتماعی، سیاسی و مذهبی. بنابراین بزرگترین آرزوی بشر اینه که جهانی آزاد
ایجاد بشه تا در آن بیان عقیده از ناحیه هر کس آزاد و انتخاب عقیده برای همگان هم آزاد باشد.
بی گمان حق آزادی اندیشه و بیان ، از
حقوق طبیعی و نخستین یک انسان . از آیات قرآنی بر می آید که اندیشه و بیان از
جایگاه بسیار بلند و ارزشی والا برخورداره
و خداوند در آیاتی از نعمت بیان و تفکر به عنوان دو نعمت بزرگ الهی یاد
کرده تا به این شکل به اهمیت و ارزش آن دو توجه کرده باشه .در بسیاری از کاربردها
و شعار توجهی به تفکیک و جداسازی دو نعمت آزادی اندیشه و بیان نمی شه و حتی در
بسیاری از موارد میان این دو واژه و کاربردهای آن خطا میشه و تمایزی صورت نمیگیره)
اندیشه هم به معنای فرایندی که در ادبیات تازی و عربی از آن به تفکر یاد میشه
. تفکر و فکر کردن به فرآیندی پیچیده اطلاق میشه که با بهره گیری از ابزار عقل وخرد انجام میشه .
انسان متفکر و اندیشمند کسی که با بهره
گیری از داشته ها و آگاهی های پیشین خود ش تلاش میکنه تا امر مجهول و ناشناخته ای را بدست بیاره و آن را به امر معلوم تبدیل کنه . بنابراین
اندیشه امری که ارتباط تنگاتنگی با امر باطنی و شخصی داره.
تفکر قوه ای که ناشی از عقل داشتن
انسانه چون انسان یک موجود عاقل و ، موجود
متفکری . قدرت داره در مسائل تفکر کنه به واسطه تفکری که در مسائل می کنه حقایق را تا
حدودی که برایش مقدور است کشف می کنه ،
حال هر نوع تفکری باشه ، تفکر به اصطلاح استدلالی و استنتاجی و عقلی باشه یا تفکر
تجربی
بنابر این به طور خلاصه در تفاوت
آزادی تفکر و آزادی عقیده باید گفت:
آزادی تفکر ناشی از استعداد انسانی
بشر که میتونه در مسائل بیندیشه این استعداد بشری حتما باید آزاد باشه پیشرفت و تکامل بشر در گرو این آزادی اما آزادی عقیده ، خصوصیت دیگری داره. میدونید که هر عقیده ای ناشی از تفکر صحیح و درست نیست
منشا بسیاری از عقاید ، یک سلسله عادتها و تقلیدها و تعصبهاس
عقیده به این معنا نه تنها راه گشا
نیست بلکه بر عکس نوعی انعقاد اندیشه بحساب میاد یعنی فکر انسان در چنین حالتی ،
به عوض اینکه باز و فعال باشه بسته و
منعقد شده اس و در اینجا س که آن قوه مقدس
تفکر ، به دلیل این انعقاد و وابستگی ، در درون انسان اسیر و زندانی میشه که در این معنا نه تنها مفید نیست ، بلکه
زیانبارترین اثرات را برای فرد و جامعه به دنبال داره.
) پیامد های حصار بندی و تحدید آزادی
اندیشه
1- آسیب پذیری
جامعه و رکود استعدادها : مکتب و مسلک و عقیده ای کامل و جامع و بدون نقص
که قدرت برخورد با همهء مکاتب را داشته باشه و در عرصهء اندیشه"
میدان دار مبارزه باشه.(
اما هنگامی که
اندیشهء انسان در جامعه ای دستخوش محدودیت و حصاربندی بشه دیگر آن جامعه که افکارش
در دیوارهای محدودیت نابهنجار زندانی شده نمیتونه از اندیشه های ژرف و جهان بینی جامع و کاملی
برخوردار باشه. از این رو در برابر سوالهای بسیاری که در مورد مسائل مختلف اعتقادی
میشه به بن بست میرسه و حتی دستخوش تضاد میشه چرا که اندیشه در تضارب آراء و مواجه شدن با
دیگر اندیشه ها در فضای آزاده که به کمال
خود نائل میشه . همچنین نیروی تفکر در بسیاری از زمینه ها مسدود شده و استعدادها و
خلاقیت های افراد در مسیر غیر اصولی وحتی غیر انسانی به کار می افته و نیروهای زیادی به به نابودی کشیده میشه و
جامعهء بشریت از آثار و برکات آن محروم میشه و یا اینکه کسی جرات اظهار اندیشه و
اعلام نظر را به خود ش نمیده و آثار جدیدی
را نیز که تحقیق کرده پنهان میکنه و انتشار نمیده . در نتیجه یاس و ناامیدی به تدریج بر روحیه ها
حاکم میشه و روحیهء تحقیق در افراد از بین
میره .
2- از بین رفتن
روحیهء مستقل اندیشی و ایجاد عقده در افراد :هنگامی که آزادی اندیشه از انسانی
گرفته میشه " اون یک سو نگر میشه و به تدریج حالت رکود و جمود در افکارش حاکم میشه
.در صورت استمرار
این حالت" اسارت اندیشه و عدم
مستقل اندیشی به صورت یک سنت اجتماعی در میاد و به دنبال آن بعضی خصایص منفی جامعه
"مثل تملق و چاپلوسی ، رام شدن افراد و چشم بسته قبول کردن مسائل و نظرهای
دیگران به صورت ارزش در میاد و اندک غفلت و گرایش در یک جامعه مبتنی بر
محدود سازی اندیشه و حصار بندی آن ممکن سبب
بشه که همهء اختلاف نظرهای طبیعی وگوناگونی دیدگاه ها در امور فرهنگی
"سیاسی "حتی امور عرفی و روزمره جامعه رنگ اسلام و غیر اسلام"
ایمان و کفر و .... به خود بگیره و سبب پیدایش محیط و فضایی بشه که همهء صاحبان اندیشه و فکر از جامعه طرد بشن و زمینه برای به قدرت رسیدن ظاهربینان و کسانی
که اندیشهء خود را وحی منزل میدونن فراهم بشه
. همچنین ممکن عقده ای را در درون فرد به وجود بیاره که پس از تراکم آن در صورت عدم کنترل و
خویشتنداری ممکن به حالت انفجار دربیاد و طغیان و شورش صاحب اندیشه را به
دنبال داشته باشد و فرد و جامعه ای را به ورطهء خطرناکی بکشانه و آنها را به مخالفت و گناه در سایر موارد حتی
مقدسات دینی ترغیب کنه
5-افزایش ابهام ها و گم شدن راه حقیقت :
در جامعه ای که محیطی سالم برای ارائه اندیشه ها وجود نداشته باشه و آفتی آزادی
اندیشه را تهدید کنه " طرح مسائل مهم اجتماعی و فرهنگی به جای این که با جدال
و بحث های علمی و متین بحث و بررسی بشه رنگ سیاسی به خود می گیره و دستاویز حربه های
سیاسی و تهمت های این و آون میشه و با اشکال مختلف در راه اندیشهء اندیشمندان
جامعه مانع ایجاد میشه . لذا در چنین وضعیت و محیطی" خشونت گفتار و قلم به
اوج خود ش می رسه و بیشتر مغزها و فکرها و قلم ها صرف دفاع و یا
حمله به یکدیگر میشه و همهء صاحب
نظران برای پیدا کردن نقطه ضعف ها و کوبیدن طرف مقابل تلاش خودشون رو میکنن . در
این صورت نه تنها ابهام و غبار از چهرهء آن مسئله پاک نمیشه بلکه افزایش هم پیدا میکنه به "گونه ای که
اصل حقیقت آن پاک میشه و از نظرها پنهان میشه و مردم هم در جامعه دچار سردرگمی و ابهام میشن
) ازادی تفکر در قالب اعلامیه جهانی
حقوق بشر
طبق ماده 18 اعلامیه جهانی حقوق بشر
"هرکس حق دارد از آزادی اندیشه، وجدان و مذهب بهرهمند گردد، اینحق شامل
آزادی تغییر مذهب یا باور و نیز آزادی اظهار مذهب یا باور به شکل آموزش، عمل به
شعائر، نیایش و بجای آوردن آیینها چه به تنهایی و چه بهصورت جمعی نیز میگردد."
در همین رابطه در ماده 19 اعلامیه
حقوق جهانی بشر چنین آمده «هرکس حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبور شامل آن
است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد. در کسب اطلاعات و افکار و
در اخذ و انتشار آن به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد. »
تفکر, با همه اهمیتی که داره , در صورتی ثمربخشه که انسان , به اصالت وارزشمندی آن باور داشته باشه و جامعه نیز,از سلامتی برخوردار باشه ,
تاانسان بتونه از این نیروی خدادادی در طریق سعادت و کمال خوداستفاده کنه , و هیچ
گونه مانعی از بیرون و یا آفتی از درون ,اندیشه او را تهدید نکنه و فکراو را به بند نکشه. بر این اساس , آون انسانی میتونه از آزادی تفکر به معنای حقیقی آن برخوردار باشه
که ابتدا به اصالت نیروئی به نام تفکر واندیشه در وجود خود اعتراف کنه و آنوقت خود
را از تمام موانع پیدا و ناپیدا که بر فکر واندیشه او سایه میندازه و ناخودآگاه
تفکراو را به سوئی می کشونه , رها کنه