حقوق بشر

Mein Bild
Mitglied Vereingung zur Verteigung der Menschenrechte im Iran VVMIran e.V. عضو کانون دفاع حقوق بشر در ایران و شبکه مدافعین حقوق بشر ایران

Montag, 28. August 2023

فقر متهم اصلی پرونده کودکان کار در استان مرکزی

 

موجودیت‌شان انکار می‌شود، اما هستند. زیر آسمان همین شهر نفس می‌کشند. در کناره‌های همین شهر بیتوته کرده‌اند؛ خانه‌هایی چندمتر در چندمتر که مامن پنج، شش زندگی‌اند. پدرومادر‌هایی که دست به گریبان فقرند و از پدرومادری کردن غافل. اعتیاد هم در میانه این بیتوته‌ها جولان می‌دهد.

قربانیان قبلی به هر در و دیواری می‌زنند برای فرار از خماری که در کمین‌شان است. فرقی ندارد سرکشی به سطل‌های زباله باشد یا تکدی‌گری در خیابان‌های شهر، باید به هر قیمتی شده هزینه فرار از خماری مهیا شود.قربانی این فرار‌ها گاهی کودکانی‌اند بی‌خبر که کودکی‌شان را گِره زده‌اند در پیچ‌وخم این ویرانه‌هایی که نام‌شان را گذاشته‌اند خانه.

قربانیانی که برای فراهم کردن سو‌روسات نشئگی پدر یا مادر یا به جرم فقر به چهارراه میثم پناه می‌آورند؛ چهارراهی مملو از مردان و زنان کوتاه‌قامتی که در میانه کودکی، نان‌آور خانه شده‌اند. نان‌آوران کوچک بساط فال و گردوی‌شان را هرازگاهی در میانه خیابان شهید شیرودی پهن می‌کنند تا زور دخل خانه به خرجش برسد. بازار سرپوشیده شهر هم صبح تا غروب دستفروشی دختران و پسرانی را به نظاره نشسته که کودکی را فراموش کرده‌اند به جرم بی‌جرمی. دوده شهر با چهره‌شان عجین شده، مو‌های ژولیده و لباس‌هایی که عمرشان را کرده‌اند، نشان کودکانی است که اسپند بر آتش می‌ریزند تا چشم بد را از عابران و ماشین‌سواران دور کنند در حالی که چشم‌ها آن‌ها را نادیده می‌گیرند. شیشه ماشین‌ها هم با دستمال‌های مچاله‌شده در میان انگشتان کوچک‌شان تمیز می‌شوند تا اسکناسی انعام‌شان شود.

افزایش کودکان کار زیر سایه صنعتی بودن شهر

شهرشان، شُهره است به صنعتی بودن. صنعتی که به حاشیه‌های شهر دامن زده، وسوسه انداخته به دل و جان آدم‌های شهر‌های اطراف تا در پی آرزو‌هایی که زندگی نکرده‌اند، خودشان را به این شهر‌ها برسانند. مهاجرانی که در پی آرزوهای‌شان زندگی‌شان را کول کرده‌اند و درد غربت را به جان خریده‌اند، اما غریبی و فقر نصیب‌شان شده است.

مردان غریبی که برای نان خانه، کارگر روزمزد شده‌اند، زنان این مردان هم به گونه‌ای دیگر جور زندگی در غربت را می‌کشند. کودکان هم به گناه فقر به کارگاه‌های حاشیه شهر و کوره‌های آجرپزی پناه برده‌اند تا کمک‌خرج خانه باشند برای دمی نفس تازه کردن از فقر. خیلی از مردان کشور‌های همسایه هم در پی کار شاید هم برای فرار از جور طالبان به این شهر‌ها پناه آورده‌اند و حالا اهل و عیال‌شان هم ساکن خانه‌های محقر اطراف شهر شده‌اند. یکی از فعالان سمن‌شهر از افزایش کارگران روزمزد و کودکان کار و خیابان در این شهر می‌گوید: «در برهه‌ای آمار کودکان کار و خیابانی به اندازه‌ای افزایش یافت که بهزیستی از ان‌جی‌او‌های فعال در این عرصه خواست تا گشت‌زنی‌های‌شان را برای شناسایی این کودکان بیشتر کنند.»

فقر، متهم اصلی پرونده کودکان کار

«با توجه به نرخ تورم و شرایط اقتصادی که بر کسی پوشیده نیست آمار این کودکان رو به فزونی است. در این میان مسائل اقتصادی سبب شده اغلب این کودکان از تحصیل باز بمانند هرچند بخشی از جمعیت کودکان کار به دلیل اتباع بودن فاقد شناسنامه‌اند»؛ این جملات را یکی از فعالان اجتماعی همین شهر می‌گوید. به گفته این فعال اجتماعی که نخواست نامش افشا شود بیشتر کودکان کار و خیابان شهر‌هایی همچون اراک و ساوه درگیر فقر و مسائل اقتصادی‌اند.

این فعال اجتماعی معتقد است بیشتر این کودکان جزو قشر حاشیه‌نشین شهر هستند: «اعتیاد خانواده و فقر اغلب این کودکان را مجبور به کار در خیابان کرده است.» او ادامه می‌دهد: «بیشتر کودکان کار ۸ تا ۱۷ سال سن دارند. اغلب این کودکان هم پسر هستند اگرچه کودکان کار شهر اراک ایرانی‌اند، اما شهر ساوه اغلب اتباع را دارد.» به گفته او صنعتی بودن و بافت کارگری شهر باعث شده این شهر‌ها مهاجرپذیر باشند، بنابراین معضل کار کودک گسترده‌تر از گذشته است. کودکانی که اغلب در چهارراه‌های پرتردد شهر در حال تکدی‌گری، دستفروشی و زباله‌گردی هستند. این کودکان اغلب ساکن سکونتگاه‌های غیررسمی شهر هستند.

کودکان کوچه آزار

«باغ خلج»، «فوتبال» و «چشمه موشک» محله‌هایی که به این نام‌ها هنوز میان اهالی شُهره‌اند، هر روز زندگی تکراری کودکانی را به نظاره می‌نشینند که در میانه هیاهوی شهر، کودکی‌شان را گم کرده‌اند و سردرگم به دنبال ردی از آن هستند: «اراک و ساوه شهر‌های صنعتی‌اند، بنابراین از لرستان، همدان، کرمانشاه و … مهاجرپذیر است و این یعنی گسترش حاشیه‌نشینی و در ادامه افزایش جمعیت کودکان کار و خیابانی.

کودکانی که تا جایی در فقر غرق شده‌اند که نیاز به حمایت‌های غذایی دارند.» به گفته یکی از شهروندان و فعالان اجتماعی، این کودکان اغلب درگیر مسائل خانوادگی‌اند؛ طلاق و مسائل حاشیه آن: «کودک‌آزاری هم در میان این کودکان مشهود است.

بخشی از این کودکان توسط اعضای خانواده یا افراد دیگر مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند.» به گفته این شهروند شاید در شهر‌هایی همچون تهران این کودکان درگیر باند و مافیا نباشند، اما مشکلات خاص کودکان کار را دارند. بنا بر نظر این شهروند در غیاب ان‌جی‌اوها، بهزیستی متولی این کودکان است، سازمانی که درگیر بروکراسی شده و گاهی از وظایف خود فاصله می‌گیرد: «یکی از مددجویان بهزیستی می‌گفت برای گرفتن گواهی برای کار در شرکتی بار‌ها به سازمان مراجعه کرده و هنوز موفق به گرفتن نامه نشده است.»

شناسایی ۲۴۰ کودک کار و خیابان در استان مرکزی

۳۰ خرداد ۱۴۰۲ اراک میزبان همایش منع کار کودکان بود. در این همایش «امیر لندی»، مشاور دفتر آسیب‌دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی با اشاره به اینکه آمار‌های متفاوتی در مورد کار کودکان در کشور وجود دارد، گفته بود؛ «آمار‌ها بسیار متفاوتند، اما ۹۰۰ هزار تا حتی نزدیک به یک‌میلیون از نظر ما دانشگاهیان آمار منطقی است.» البته مدیرکل بهزیستی استان مرکزی با اشاره به اینکه کنترل کار کودک وظیفه همگانی است، گفته بود؛ «همه دستگاه‌های اجرایی در این مسوولیت اجتماعی سهیمند.»

بنابر نظر «حسین‌آبادی» همایش منع کار کودک در راستای آگاه‌سازی، آموزش و پیشگیری از ورود کودکان به دنیای کار و خیابان بوده است؛ «حضور این کودکان در خیابان هم سیمای شهر را دگرگون می‌کند هم خود این کودکان دچار آسیب‌های جدی روحی و روانی می‌شوند. اولین تاثیر کار کودک بازماندن از تحصیل است، اگرچه در ادامه این کودکان تاثیرپذیری‌هایی درخصوص اجتماعی شدن و… خواهند داشت.» هرچند در این همایش معاون امور اجتماعی و فرهنگی بهزیستی استان هم از شناسایی ۲۴۰ کودک در استان خبر داد. بنابر نظر «لله‌دادی» ۳ مرکز شبانه‌روزی در زمینه نگهداری، تعلیم، تربیت و آموزش کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست در استان فعالیت می‌کنند. البته این همایش یک خبر خوش هم داشت؛ چون «لله‌دادی» از راه‌اندازی دو مرکز نگهداری کودکان کار و خیابانی به صورت شبانه‌روزی در آینده خبر داد؛ یکی در اراک و دیگری شهرستان ساوه!

بالاخره خیابان‌های استان مرکزی خالی از کودکان کار است یا خیر؟

و، اما وضعیت کودکان کار و خیابان به روایت خبر‌های استان؛ «خیابان‌های استان مرکزی خالی از کودکان کار است.» تیتر خبری که ۲۳ مرداد در خبرگزاری‌های رسمی کشور منتشر شد! مدیرکل بهزیستی استان مرکزی در قالب این خبر گفته بود؛ «این استان در حوزه کودکان کار و اتباع بیگانه نسبت به سایر استان‌ها وضعیت پاکی دارد و اکنون خیابان‌های استان خالی از کودکان کار است.»

«محمود حسین‌آبادی» در نشست خبری گفته بود؛ «محیط خیابان برای کودکان، فضایی مخاطره‌آمیز است که بهزیستی با کمک سایر نهاد‌ها از شکل‌گیری پدیده کودکان کار جلوگیری می‌کند.» هرچند ۱۲ تیر ۱۴۰۲ مدیرکل بهزیستی استان مرکزی از بحران طلای کثیف یا همان زباله‌گردی خبر داده بود. «محمود حسین‌آبادی» با بیان اینکه الگوی کار کودک تابعی از شرایط فرهنگی، اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی و سیاسی جامعه است از افزایش تعداد کودکان کار و خیابان برای جمع‌آوری ضایعات خبر داده و گفته بود؛ «به نظر می‌رسد این کودکان کار، از سوی پیمانکاران پشت صحنه هدایت می‌شوند و سود این مشاغل کاذب کودکان در جیب این دلال‌ها می‌رود.»

بنابر نظر «حسین‌آبادی» کار کودک به عنوان پیامد ناتوانی خانواده در بعد اجتماعی و نابسامانی درون خانواده است تا فقر اقتصادی. به این علت که تنها ۲۵ درصد ارتباط میان فقر و کار کودک وجود دارد.